۱۳۸۹ فروردین ۲۲, یکشنبه

جانا ز فراق تو
این محنت جان تا کی؟
دل در غم عشق تو
رسوای جهان تا کی!؟

چون جان و دلم خون شد
در درد فراق تو
بر بوی وصال تو
دل بر سر جان تا کی؟

نامد گه آن آخر
کز پرده برون آیی!؟
آن روی بدان خوبی
در پرده نهان تا کی!؟

بشکن به سر زلفت
این بند گران از دل
بر پای دل مسکین
این بند گران تا کی؟

دل بردن مشتاقان
از غیرت خود تا چند؟
خون خوردن و خاموشی
زین دلشدگان تا کی؟

گر عاشق دلداری
ور سوخته‌ی یاری
بی نام و نشان می‌رو
زین نام و نشان تا کی!؟


عطار نيشابوری شجريان سه‌گاه آسمان عشق



هیچ نظری موجود نیست:

دنبال کننده ها