۱۳۸۷ آذر ۱۰, یکشنبه

خداحافظ لنین





فیلم خداحافظ لنین زیبا بود. ویژگی اصلی این فیلم لطافت این فیلم بود. شخصیت اصلی این فیلم ترکیب باورنکردنی از بلوغ و کودکی راداشت. داستان در زمان متحد شدن آلمان شرقی و آلمان غربی اتفاق میافته. مادری سکته قلبی میکنه و به کما میره؛ تحولات اجتماعی و فرو ریختن دیوار برلین در فاصله هشت ماه که مادر از کما در میاد همه چیز را عوض میکنه. دکترها معتقد هستند نباید به مادر که به آرمانهای آلمان شرقی معتقد بوده شک وارد بشه و فرزند سعی میکنه مادر را از این تغییرات حفظ کنه. تغییراتی که زمانی حود فرزند برای رسیدن به آنها به خیابان رفته بود و آرزوهای او بودند حالا همه به شکل تهدیدی سهمگین برای جان مادر تبدیل میشوند ..
.

این فیلم را ابتدا از طریق موسیقی فیلم که اثر یان تیرسن هست شناختم. یان تیرسن آهنگهای فیلم آملی را ساخته است. آهنگهای یان یک ویژگی خاص دارند: آدم را به بهترین قسمتهای بچگیش میبرند. آهنگهاش روحیه در آدم ایحاد میکنند که دوست داری دوچرخه خودت را برداری و بزنی به یک مسیر باریک که از بین درختها و مرغزارهای سبز رد میشه.
زمانی وقتی بودم یک کتاب خوندم که نویسنده گفت بچه ها کودکی خودتون را یادتون نره. حرف عجیبی بود اون زمان. الان که یادم رفتخ اون حرفو میفهمم! آهنگای یان یک لحظه کودکی را به من بر میگردونه.

زمان فیلم کوتاه تر از این بود که بتونم از دنیای خشن خودم جدا بشم و لطافت این فیلم را حس کنم. در انتهای فیلم حسرت خاصی را تجربه کردم. مثل اینکه فرصتی از دست رفته بود. شاید اونچه این فیلم داشت را تنها به صورت یک شبح؛ یک نسیم گذرا حس کردم. فیلم برام زیادی بود!

اگه دلتون واسه عشقهای بچگی تنگ شده این فیلم را ببینین.

دنبال کننده ها